دکتر طارق محمّد سویدان
مترجم: اسکندر محبوبی راد

مسئله‌ی توسعه در جهان معاصر بسیار بسط و تعمیق یافته و ابعاد اداری و مالی و از همه مهم‌تر بخش «برنامه‌ریزی» آن است. موضوع تغییر انسان و آموزش روش‌های مختلف،‌ برتری، تعریف خواسته‌ها، تحقق آرامش درونی و روانی و مانند آن‌ها نیز بخش دیگری در نظریات توسعه در جهان معاصر است.
در این سلسه از مقالات خواهم کوشید پیشنهاد‌های مربوط به توسعه و تغییر قالب‌های تبلیغات دینی را به منظور سوق دادن نظریه‌های توسعه به عرصه‌های تازه ارائه دهم تا بتوانیم از این دانش جدید در بخش‌هایی که نظریه‌های که توسعه کمتر به آن پرداخته‌اند که از جمله آن‌ها عرصه تبلیغات است، استفاده کنیم. در این‌جا نمی‌خواهم در رابطه با موضوع تبلیغات به صورت عام نظر ارائه کنم و از جهت دیگر این مسئله تخصصی و ظابطه‌مند نیست، به همین سبب فقط در آن بخش که خود با آن سر وکار داشتم ـ یعنی عرصه‌ی تبلیغات دینی ـ نکاتی را یادآور می‌شوم.
موضوع توسعه معمولاً ابتدا با طرح یک واقعیت که باید تغییر یابد آغاز می‌شود و سپس مقصدی که باید به آن رسید، مطرح می‌گردد و آنگاه به راه‌ها یا ابزارها یا گام‌های که باید در این مسیر برای رسیدن به آن مقصد برداشت، پرداخته می‌شود.
هرچند این موضوع بسیار دامنه‌دار و نیازمند تحقیق و پژوهش گسترده است، اما من تنها به یکی از اهداف این نوع از تبلیغات که همان «ساختن انسانس صالح و فعال» است، اشاره می‌کنم واقعیت‌های امروزی ما هم نشان از آن دارد که ما در این بعد ضعف آشکار داریم، کما اینکه خطاب تبلیغاتی ما (به استثنای برخی پیشنهادهای جدید) در دستیابی به این مقصود و هدف و در راستای تحقق این نگرش، نامناسب و ناکارآمد است.
بگذریم، برای رسیدن به هدف «ساختن انسانی صالح و فعال» باید انسان را در پنج بعد تغییر داد:
1- تغییر اندیشه و نگرش
2- تغییر علاقه
3- تغییر مهارت و کارایی
4- تغییر رابطه
5- تغییر الگو
تبدیل انسان به «انسانی صالح و فعال» هدف برنامه تحول آفرین اسلام است و این نیز مسیر نمی‌شود مگر با به کارگیری ابزارهای تربیتی، اجتماعی و تبلیغاتی برای ایجاد تغییر در پنج محور: اندیشه و نگرش، علاقه، مهارت، رابطه و الگو.
در این‌جا یکی از این محورها و نقش تبلیغات دینی در آن را مورد بحث قرار می‌دهم.
تحول در اندیشه و بینش
1- اندیشه و بینش منشاء رفتار و احساس است.
2- تغییر در رفتار و احساسات بدون تغییر فکر و اندیشه تنها به تغییر پدیده‌ها منجر می‌شود و نه تغییر در اسباب و علل.
3- هر اندیشه همان‌گونه که به نگاه و فهم انسان از «دین» و «زندگی» و «نقش دین در زندگی» بستگی دارد با خواسته‌ها، علاقه‌مندی‌ها، روابط، مهارت‌ها، و الگوها نیز در پیوند است، بنابراین اندیشه بن‌مایه و زیربنای هرچیز است.
4- هر اندیشه‌ای به میزان ادراک، رویکرد (برداشت) و تحلیل از موارد پیش گفته، در تحلیل‌های سیاسی و موضع‌گیری‌های هر فرد تأثیر می‌گذارد.
5- اندیشه و نگرش اساس ساختار اخلاقی انسان است، بنابراین تغییر و تعدیل اخلاق بسیار بیش‌تر از آنکه به خطابه واندرز وابسته باشد به تغییر اندیشه و بینش بستگی دارد.
6- یکی از مهم‌ترین قضایای فکری، بینش انسان نسبت به پروردگارش و فهم او از نقشی که باید بر اساس این بینش در زندگی بر دوش داشته باشد، است و این امر اساس عقیده است.
7- علاقه و الگوی هر انسانی متناسب با درک انسان از زندگی و نقشی که در آن بر دوش دارد، شکل می‌گیرد و این دو (علاقه و الگو) شخصیت، هویت و خواسته‌های انسان را شکل می‌دهند.
8- بنابراین مهم‌ترین تغییری که باید در نگاه تبلیغاتی و به ویژه تبلیغات دینی ایجاد گردد، تغییر اندیشه و بینش است.
9- بر این اساس اگر فعالیت ارشادی، عاطفی، داستانی یا اجتماعی مرتبط با دین در راستای تحقق قاعده تغییر فکری و تعدیل در نگرش و برداشت شنونده یا بیننده (یا خواننده) نباشد، تغییری گذرا و با تأثیر اندک خواهد بود.
توصیه: پیش از تدوین هر برنامه تبلیغاتی باید به این پرسش پاسخ داده شود که از راه این برنامه می‌خواهیم کدام اندیشه‌ها و نگرش‌ها را نهادینه کنیم؟